از آن دروغ های حسابی بزرگ خواهد بود ؛ اگر علت ننوشتنم را مشغولیت های روزمره بدانم!
می دانید آدم ناگهان به خودش می آید و می بیند که چند روز تا زمستان باقی است. و به بعد موکول کردنش هایش شده است به درازای یک سال ! و همه اش به این خاطر بوده است که خودش هم کلافی برداشته تا بپیچد دور کلاف در هم تنیده ی زندگی . راست راستش علت سر نزدنم به اینجا همین پیچیده کردن و ساختن هزار تبصره برای همه چیز از جمله وبلاگ داشتن بود . اما حالا می دانم که تنها تبصره ای که لازم دارم این است : "ریسک کن و انجامش بده" و بعد از آن به قول آلنِ ۱۰۰ ساله در کتاب (مرد صدساله ای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد) : " کاری است که شده و از این به بعد هرچه قرار باشد پیش بیاید پیش می آید."
زمستان ,هم ,روز ,خودش ,آید ,تبصره ,چند روز ,ای که ,به بعد ,می آید ,از آن
درباره این سایت