قوه ی تخیلم برای آرزوهای عجیب کردن دیگر کار نمی کند !
واقعا چرا هیچ اتفاق عجیبی رخ نمی دهد؟(در خطاب به کائنات: ای کائنات عزیز کلمه ی عجیب معادلی برای بد نیست ! رخدادهای بد که فراوانند.) خودم هم نمی دانم منظورم از عجیب چیست!
چه چیز می تواند ما را شگفت زده کند؟ حداقل منی را که انباشته از دنیاهای جادویی نتفیلیکس و دیزنی ام
لبریز از آدم هایی که پرواز می کنند ، حیواناتی که مثل انسان ها حرف می زنند ، حیاتی که در کرات دیگر جریان دارد.
در نهایت شاید انتظار کشیدن بیهوده باشد ، چون اگر زندگی تا این حد ملال آور نبود چه نیازی به پناه بردن به داستان و افسانه ها ،فیلم ها و. داشتیم؟
می دانید با این حال چیز عجیب این است که امید نمی میرد ؛ و ما باز هم آرزو می کنیم برای رخ دادن اتفاقی عجیب!

از آن دروغ های حسابی بزرگ خواهد بود ؛ اگر علت ننوشتنم را مشغولیت های روزمره بدانم!

می دانید آدم ناگهان به خودش می آید و می بیند که چند روز تا زمستان باقی است. و به بعد موکول کردنش هایش شده است به درازای یک سال ! و همه اش به این خاطر بوده است که خودش هم کلافی برداشته تا بپیچد دور کلاف در هم تنیده ی زندگی . راست راستش علت سر نزدنم به اینجا همین پیچیده کردن و ساختن هزار تبصره برای همه چیز از جمله وبلاگ داشتن بود . اما حالا می دانم که تنها تبصره ای که لازم دارم این است : "ریسک کن و انجامش بده" و بعد از آن به قول آلنِ ۱۰۰ ساله در کتاب (مرد صدساله ای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد) : " کاری است که شده و از این به بعد هرچه قرار باشد پیش بیاید پیش می آید."

وبسایت ها و وبلاگ هایی که دنبال می کنیم می توانند تاثیر زیادی بر روی طرز فکر ،سبک زندگی و حال و هوای ما داشته باشند. گاهی پیدا کردن یک وبسایت خوب برای دنبال کردن می تواند سخت باشد چون با ورود به هر وبسایتی  متوجه می شویم که مطالبشان تکراری است. اما بعضی اوقات به طور تصادفی وارد دنیاهایی می شویم که با دنیای ما  آمیخته می شوند و دنیایی بهتر می سازند. امروز با خودم فکر می‌کردم چه خوب می شود اگر وبسایت هایی که به نظرم جالب هستند را با شما به اشتراک بگذارم ، خودم هم بسیاری از آن ها را در وبلاگ ها و وبسایت های دیگر پیدا کردم . شما هم اگر علاقه دارید به قول تبلیغ قلم چی اگر می شناسید معرفی کنید.

۲ وبسایت که به نظرم جالب هستند:

رنگی رنگی

این وبسایت پر از مطالب رنگارنگ برای بهتر کردن زندگی است . نکته جالبی که در این سایت به نظرم آمد چالش های رنگی اش بود مثلا امروز ۱۰ شهریور چالش روز کافه رفتن است ! حتما به رنگی رنگی سر بزنید ، پشیمان نمی شوید!

 

sizdahom

ارشاد نیکخواه یک هیچهایکر است. (هیچهایکر ها کسانی هستند که برای سفر به مقصد دلخواهشان همراه افرادی مانند رانندگان کامیون که مسیر یکسانی را طی می کنند می شوند و به رایگان به مقصد می رسند)   او در سیزدهم از ماجراهای سفرهایش و سبک زندگی اش می نویسند. نثری روان و خودمانی دارد. به نظر من می تواند راهنمای خوبی برای کسانی باشد که قصد دارند هیچهایک کردن را تجربه کنند.

 

در دنیای ما که ادارات ، مغازه ها و . اغلب صبح ها باز هستند ؛ جغد شب بودن اصلا خوشایند نیست! جغد شب کسی است که مخصوص همنشینی با ماه طراحی شده و بیشترین بازدهی اش وقتی است که جشن ستاره ها بر گزار می شود ، شب ها دیر می خوابد _ در واقع صبح  می خوابد _ و وقتی روز رو به اتمام است بیدار می شود. در مقابل جغد شب پرنده صبح قرار دارد که یار جان جانی خورشید است . شب ها زود می خوابد و صبح ها هم زود بیدار می شود. فکر می کنم که من جغد شب باشم چون درست شب ها موتور ذهنم روشن می شود و همه ی ایده های درخشانی که در طول روز نیاز داشتم به مغزم می رسد اما وقتی روز فرا می رسد تمام آن بازدهی فکری از بین می رود . بارها تلاش کرده ام که جغد شب نباشم اما موفق نبوده ام  و این مسئله از لحاظ کاری و تحصیلی واقعا به ضرر من است! بالاخره جهان شب ها هم وجود دارد ، شاید مکان هایی برای ما هم باشد! اما‌‌.

شما جغد شب هستید یا پرنده صبح؟

آیا می توان به دلخواه خود یکی از این دو پرنده بود؟ پیشنهاد شما برای جغد شب بودن یا پرنده صبح بودن چیست؟